ویزای آمریکای حمید فرخ نژاد چقدر آب خورد؟
تاریخ انتشار: ۲۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۴۰۶۴۴
هنرمندان و علی الخصوص بازیگران در این روزها و با توجه به جهت گیری و عکس العمل آنها در مواجهه با حوادث اخیر کشور به ۳ دسته تقسیم شده اند.
یکم افرادی که روی موج سوار نشده اند و نسبت به سوء استفاده از حوادث اخیر هشدار داده اند که البته مورد حمله بی وقفه رسانههای معلوم الحال واقع شده اند و همه جور برچسبی به آنها زده اند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتربخوانید
شورش شارلاتانها؛ فرخنژاد چه موقع وارد معرکه شد؟دوم هنرمندان پر تعدادی که از ترس مورد حمله واقع شدن و قضاوت شدن و حملات به صفحات مجازی شان، سکوت کرده اند.
سوم هنرمندانی که چشم بسته و بی محابا هر مولفهای که نزدیک به حاکمیت و منافع ملی است را به باد انتقاد تند گرفته اند و گویی با اهریمن اساطیری مواجه شده اند و برای خود نقش رستم دستان قائلند و حال آنکه جرات انتقاد کوچکی از تجزیه طلبی شبکههایی مثل اینترنشنال را ندارند. شبکهای که بی محابا چنگ در صورت ملی مردم ایران انداخته و با هر حیلهای متوسل میشود تا تفرقه بیافکند. البته نمیتوان گفت این دسته سوم متوجه این نیرنگ شبکه سعودی نشده اند چرا که بسیار عیان است که اینترنشنال به جنگ با تمامیت ارضی و ملیت ما ایرانیها آمده است.
بخش قابل تامل در این دسته بندی افرادی هستند که در میان دسته سوم جای دارند، اما از فرط خودخواهی زرنگ بازی شان از پیش لو میرود. کسانی از سالهای گذشته برنامه ریزی کرده اند و خانواده شان را به خارج از کشور فرستاده اند و در این سالها فقط به پر کردن جیبشان فکر کرده اند و منتظر مانده اند تا کار خودشان نیز درست شود و سپس بار و بندیل را جمع کرده و میروند و هنوز گرد رسیدنشان به آن ور آب به زمین ننشسته، شروع میکنند به بد و بیراه گفتن به حاکمیت و منافع ملی.
افرادی که سالها در پروژههای مختلف سینمایی کشور با دستمزدهای میلیاردی سرمایه روی هم انباشته اند و دستشان به دهانشان رسیده و به قول خودشان ماهانه فقط چندین هزار دلار هزینه تحصیل فرزندشان در خارج کشور است.
درست حدی زدید منظور ما کسی نیست جز حمید فرخ نژاد. بازیگر سینما که چند روز پیش از طریق قطر از کشور خارج شده و پس از خروج اقدام به اعلام مواضعی براندازانه در قبال کشور کرده است.
بگذارید روایت چند روز اخیر زندگی ایشان را مرور کنیم.
جنابشان! تا چند روز پیش در پروژه سریال «سقوط» در حال بازی بوده است و سرش گرم کارش. به محض اینکه فیلمبرداری به پایان میرسد و دستمزد طبق معمول میلیاردی اش را که میگیرد و همکارانش در این پروژه را در آغوش میگیرد و آرزوی موفقیت برای آنها میکند و طبق عادت ادای مرام و معرفت در میآورد از آنها خداحافظی کرده و خیلی بی سر و صدا به خارج از کشور میرود و فورا ارکان مملکت را به باد ناسزا میگیرد.
او با اینکه ممنوع الخروج بوده، خانه سینما را واسطه کرده و تعهد داده که میخواهد به خانواده اش سر بزند، اما غافل از آنکه او اموالش را فروخته است و میخواهد برود که برنگردد. جالب آن است در این مدتی که میخواسته از کشور خارج شود به خاطر اینکه مشکلی سر راهش پیش نیاید دیگر به قول خودش به فکر مردم نبوده و سرش را پایین انداخته و با خودخواهی تمام دنبال رتق و فتق امور خارج شدنش بوده است.
از طرفی با اظهار نظرهایی که پس از خروج کرده است، دست همه همکارانش در پروژه سریال سقوط را توی پوست گردو گذاشته و اصلا برایش مهم نیست که سرنوشت این سریال و زحمت همکاران چه میشود.
درست در زمانی که همین مردم به واسطه شرایط اقتصادی و تحریمها و البته حواشی حوادث اخیر با مشکلاتی اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند جناب فرخ نژاد نمیتواند از دستمزد میلیاردی اش بگذرد. منتظر میماند کار تمام شود و پولش را بگیرد و خداحافظ شما! او که در نقشهای امنیتی نیز بازی کرده است حالا خیلی روشن دست خودخواهی اش را رو کرده است که چقدر دنیال پر کردن جیبش بوده است و تنها دنبال همین بوده است.
جنابشان! بدون آنکه فکر کند افاضاتش چقدر میتواند هزینه داشته باشد برای همه کسانی که در پروژه سریال سقوط زحمت کشیده و عرق ریخته اند، به گرمی از آنها خداحافظی میکند و دیگر برایش مهم نیست چه بر سر سریال میآید. همکارانی که در نامهای که خطاب به فرخ نژاد منتشر کردند، بیش از هر چیز از «بی معرفتی» اش گلایه کرده اند.
آیا این کار امثال فرخ نژاد جز موج سواری و بی معرفتی و سوء استفاده از شغلی شهره به نام بازیگری نیست؟ وقتی ایشان حتا به فکر همکارانی نیست که تا چند روز پیش زحمت کشیدنشان را دیده و در کنارشان بوده، چگونه میتواند به فکر مردمی باشد که اصلا چیزی از غم و اندوه و دغدغه آنها نمیداند.
حال بگذریم که بی مسئولیتی در تعهدی که با ضمانت خانه سینما به مراجع امنیتی داده چقدر میتواند برای هنرمندانی دیگر مشکل ایجاد کند و باعث بی اعتمادی نهادهای امنیتی به جامعه بازیگران شود.
جناب فرخ نژاد از قدیم گفته اند مرغی که انجیر میخورد نوکش کج است! نه شما. بهتر است به تفریحاتتان آن ور آب برسید و مردم را به حال خود بگذارید و اینقدر از واژهای به نام مردم و شغلی به نام بازیگری سوء استفاده نکنید.
منبع: همشهری
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سلبریتی ها حمید فرخ نژاد فرخ نژاد چند روز شده اند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۴۰۶۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیپ ژیلا صادقی در خارج از کشور حاشیهساز شد
گزارش کامل از گزیدهخبرهای امروز «تابناک با تو» را با کلیک بر تیتر آن بخوانید.
تیپ ژیلا صادقی در خارج از کشور حاشیهساز شد
عمیقترین گودال آبی جهان در مکزیک
ایفای نقش صدام توسط رضا عطاران
شگرد تازه افغانستانیها برای دور زدن قانون در ایران
تیپ متفاوت بازیگر «بچه مهندس» در استانبول
بَلوچیدَد، غولی که بر روی زمین میزیست!
ده به اضافه یک راز که از کارگران پنهان میکنند
۵ پولی که به هیچ وجه نباید بهش دست بزنید!
تغییر چهره غافلگیرکننده «بانو هن»، استاد یانگوم
۶ ویژگی منحصر به فردی که تک فرزندها دارند
یک کشف خارقالعاده که مانع مرگ زودهنگام میشود
این بیماری 7 میلیون ایرانی را گرفتار کرد
کشف نیمه گمشده یک مجسمه افسانهای در مصر
رفتار عجیب یک اورانگوتان دانشمندان را شگفتزده کرد
عکسی از تیپ عجیب صادق خلخالی در میدان جنگ
عکسی از بازیگر «پایتخت» در سن ۷۱ سالگی
ماده سبز رنگی که زندگیتان را زیر و رو میکند!
عکس جدید بهاره کیان افشار با یک کپشن تلخ
راز تکامل پستانداران برای پرواز فاش شد!
عکس خاص از یک زن در کافینت، سال ۷۷